ما يك زندگي عاشقانه داريم  زيرا...


    
ïبراي همديگر وقت صرف مي‌كنيم‌.
ïبه همه مي‌گويم كه دوستش دارم‌.
ïبراي قدرداني از محبت‌هايش‌، نامة عاشقانه‌اي برايش مي‌نويسم‌.
 ïدر جمع از او تعريف مي‌كنم‌.
    ïوقتي غمگين است سعي مي‌كنم ناراحتي‌اش را بفهمم و او را درك كنم‌.
ïهميشه در اتفاقات خوب و مهم زندگي او را سهيم مي‌كنم قبل از اين كه ديگران چيزي بدانند.
ïدر همه مراحل زندگي باهم برنامه ريزي مي‌كنيم‌.
ïهمواره مراقبش هستم و به نيازهايش توجه خاصي نشان مي‌دهم‌.
ïآرامش را در همه حال حفظ مي‌كنم‌.
ïباورهايم را نسبت به او همواره حفظ مي‌كنم‌.
ïپس از به پايان رسيدن روزهاي پرتحرك‌، شب‌ها همه چيز را برايش تعريف مي‌كنم‌.
    ïاولين كسي هستم كه تولدش را تبريك مي‌گويم‌.
ï- به كارهايي كه برايم انجام مي‌دهد توجه مي‌كنم و قدردان محبت‌هاي او هستم‌.
ïدوستيمان را از موهبت‌هاي الهي مي‌دانم‌.
ïبراي سلامتي‌اش صدقه مي‌دهم‌.
ïدر يك مكان يادداشتي محبت‌آميز برايش پنهان مي‌كنم و او را راهنمايي مي‌كنم تا پيدايش كند.
ïدر همه لحظات زندگي با گذشت رفتار مي‌كنم‌.
    ïسعي مي‌كنم كه هميشه سرزنده و شوخ طبع باشم‌.
ïكارهايي كه نشان دهندة محبتم نسبت به اوست برايش انجام مي‌دهم‌.
ïهرگاه از او خيلي عصباني هستم به نكات مثبتش هم فكر مي‌كنم‌.
ïاگر احساس كنم از وسايل شخصي‌اش چيزي كم دارد ولي خودش نمي‌خرد، حتماً برايش تهيه مي‌كنم‌.
ïهمه هدايايي را كه به من داده است‌، از صميم قلب دوست دارم‌.
ïهميشه دل آرام يكديگر هستيم‌

 

آغوش باز به استقبال شادي برويد!

    
    خانمي پشت ميز كارش نشسته است‌. او مدير ارشد شركت بسيار بزرگي است‌. روي ميز از نامه‌، قرارداد و كاغذهاي مربوط به كارش پر شده است‌. دو چراغ چشمك زن روي تلفن‌، حاكي از آنست كه دو نفر منتظر صحبت با او هستند. دو نفر ارباب رجوع هم روي مبل‌هاي اتاقش نشسته و چاي مي‌نوشند و منتظرند كه او سرش را از روي نامه‌ها بلند كند تا با او صحبت كنند. تا نيم ساعت ديگر جلسة مهمي هم دارد. بعد از آن بايد با مدير عامل شركت راجع به موضوعي صحبت كنند و...
    فشار ناشي از اين همه كار و گرفتاري اغلب ما را كلافه مي‌كند. شايد بگوييد: «نه براي من يكي خيلي زياد است‌.» اما براي اين خانم زياد نيست او از كارش لذت مي‌برد. اجازه نمي‌دهد تصورات باطل روي كارش تأثير منفي بگذارد، به جاي آن به موفقيت‌هايي كه امروز نصيبش خواهد شد فكر مي‌كند، مؤدبانه با ارباب و رجوع‌ها حرف مي‌زند، صحبت‌هايشان را به دقت گوش مي‌دهد. تلفن‌ها را جواب مي‌دهد. اين كارها سخت و طاقت فرسا نيست اتفاقي معمولي براي كساني است كه از كارشان لذت مي‌برند و مستقيم و مؤثر به سوي هدفهايشان پيش مي‌روند. اين خانم تصورات خود را در راهي مثبت به كار مي‌گيرد، مي‌پذيرد كه اين حق اوست كه احساس رضايت و موفقيت كند. بسياري از انسانها ذهن خود را با افكار مأيوس كننده و ملال‌انگيز پر كرده و احساس خشنودي و خوشبختي را آنقدر زير فشار مي‌گذارند تا اثري از آن باقي نماند، نگران اتفاقات ناگوار و فاجعه‌هايي هستند كه هرگز صورت خارجي به خود نمي‌گيرد و يا به ندرت اتفاق مي‌افتد. احساس رضايت از كارشان را تحمل نمي‌كنند. نه از كارشان لذت مي‌برند و نه از بازي و تفريحشان خشنود مي‌شوند. انسان مي‌تواند به استناد دليل و منطق حركت كند و غذاي بي‌مزه بخورد. امّا خداوند به ما شوخ طبعي‌، روي خوش و خنده اعطا كرده تا مأموريت دو روزة عمر را با روح و با نشاط بگذرانيم‌. مي‌توانيد لذت را احساس كنيد. مي‌توانيد زير دوش آب سرد برويد و بخنديد و بالا و پايين بپريد. مي‌توانيد شادابي را در عمق وجود خويش احساس كنيد. مسئله اين است كه براي خودتان چه بخواهيد. زندگي بايد قرين شادي باشد. اما برداشت‌هاي زندگي امروز از زندگي‌، اغلب عكس اين موقعيت را نشان مي‌دهد. مفهومي منفي با تصوير ذهني زشت‌.
    زندگي بايد رسم خوشايندي داشته باشد مردم بايد با خود و ديگران مهربان باشند. شادي و شادكامي بايد چشم و قلب و جزيي از وجود ما باشد. خوشي‌هاي دنيا متعلق به ماست‌. با فراموش كردن اشتباهات گذشته مي‌توانيد به زندگي شاد برسيد. اگر احساس كنيد كه حق داريد از زندگي لذت ببريد، مي‌توانيد در كار و زندگي طعم خوش شادي و خوشبختي را بچشيد. با سرزنش خويش‌، لذت و شادماني را از خودتان دريغ مي‌كنيد. زندگي خلاق تصميم گرفتن براي شادمان بودن است‌. پيروزي‌ِ نيروهاي مثبت فكر و تصور بر نيروهاي منفي تفكر و تصور است‌. با تقويت روزانه تصوير ذهني خويش‌، براي زندگي خلاق آماده مي‌شويد، خود را شايسته خوشي‌هاي زندگي مي‌دانيد و از آن به سود خود استفاده مي‌كنيد.

 

مجموعه امیر چخماق یزد

. مجموعه امير چخماق كه يكي از شاخص ترين مجموعه‌هاي تاريخي شهر يزد محسوب مي‌شود تقريباً در وسط بافت قديمي شهر واقع شده و يكي از نقاط سوق الجيشي و مهم يزد محسوب مي‌شود. اين مجموعه با ارزش كه نقطه خيابان‌هاي اصلي شهر است شامل مسجد، تكيه، بقعه ستي فاطمه، بازارچه حاجي قنبر، آب انبار ستي فاطمه، نخل و آب انبار تكيه امير چخماق مي‌باشد. اين مجموعه از آثار قرن نهم هجري است كه امير جلال‌الدين چخماق از سرداران و امراي شاهرخ تيموري هنگامي كه به حكوميت يزد رسيد با همكاري همسر خود ستي فاطمه خاتون براي آباداني، شهر آن را بنيان نهاد. بانيان در شمال مسجد، ميداني ايجاد كردند كه هم اكنون پابرجاست و مركز شهر يزد است. اين ميدان در عصر صفوي هم به همين نام شهرت داشت. در زمان شاه عباس برخي از اين آثار احياء شده است، از جمله چهار سوقي بر روي كاروانسرا ساخته شده است.  اوايل قرن سيزدهم هجري ميدان جلوي مسجد و سردر بازار تبديل به حسينيه شده ‌است . البته آنچه مسلم است در آن زمان، اين مكان نقش حسينيه را نداشته، چون ساخت چنين فضاهايي از زمان صفويه به بعد در ايران رواج پيدا كرده است. در شرق ميدان ا مير چخماق، بازاري به نام حاجي قنبر وجود دارد. اين بازار از بناهاي نظام‌الدين حاجي قنبر جهانشاهي است. اين شخص كه به امر جهانشاه قره قريونلو به حكومت يزد رسيده بود آثار ديگري هم در يزد بنا كرد. بعدها بر سر در بازار بناي زيبا و بلندي به اسلوب بناهاي موجود در تكيـه‌هاي يزد سـاخته شد. اين بنـاي عظيـم يكي از معـرف‌هاي شهر يزد است و هنگـامي كه مي‌گوينـد " ميرچخماق" مرادشان همين بناست در حالي كه از آثر امير چخماق نيست. مسجد امير چخماق كه در تاريخ‏هاي يزد به نام مسجد جامع نو نيز خوانده شده است .در دوره صفويه به همت امير جلال الدين چخماق شامي حاكم يزد از امراء و سرداران و مقرب درگاه شاهرخ  و زن او ستي (بي بي) فاطمه خاتون احداث شده است. اين مسجد در سال 841 هـ.ق به پايان رسيد و از حيث زيبايي، وسعت، اهميت و اعتبار بعد از مسجد جامع شهر قرار دارد  در توصيف اين مسجد بايد گفت كه در كرياس (ساختمان جلوي درب وروردي) مسجد به ميدان مير چخماق باز مي‏شود، سنگي نصب گرديده كه بر آن متن وقفنامه‏اي به خط نسخ نقر شده است.

در طرف راهروي شمالي كه از درب كرياس به صحن وارد مي‏شود، شبكه‏هايي ظريف از كاشي‏هاي معرق در پنجره‏ها نصب شده‏اند. قسمتي از سردر صفحه ايوان كاشيكاري معرق شده است  و جرزهاي آن آجري رنگ مي‏باشد. دور خارجي گنبد و بر كمربند آن عبارت "السلطان ظل الله...." به كوفي بنايي تكرارشده است. محراب صحنه اصلي از كاشي معرق است با ساختماني مقرنس كاري كه در وسط آن سنگ مرمر بسيار خوشتراشي به اندازه 1/15 * 3/38 متر نصب شده است.  و در وسط منقرص كاري يك گل مربع به اندازه 54 * 95 سانتيمتر نصب است و در دست چپ ايران، يك سنگ مرمر به اندازه 28 * 30 سانتيمتر نصب شده است. سر در شرقي مسجد داراي كتيبه‏اي از كاشي معرق به خط ثلث محمد الحكيم است.گنبد مسجد خميده و تركدار است با كاشي سبز رنگ كاشي شده و پيرامون آن نيز كتيبه‏اي به خط كوفي قرار دارد

مسجد مير چخماق با كاشي‌هاي معرق و طاق‌هاي مقرنس اثري است كه از نظر مرتبه زيبايي بعد از مسجد جامع قراردارد و به مسجد جامع نو نيز معروف است. در اين مجموعه دو آب انبار به نام‌هاي ستي فاطمه و تكيه امير چخماق (آب انبار حاجي قنبر) وجود دارد كه آب انبار ستي فاطمه در كوچه شيخ اسداله در ضلع جنوبي ميدان امير چخماق قرار گرفته و مربوط به دوره صفويه است. در حالي كه آب انبار تكيه امير چخماق در حد فاصله تكيه و بازارچه حاجي قنبر واقع شده و احتمالاً قدمت آن نيز به دوره صفويه مي‌رسد. اين آب انبار در حال حاضر به عنوان موزه آب مورد استفاده قرار مي‌گيرد.