تا فردا

بنام هستي بخش

 

گفتی که چشم از آسمان برگیرم و بر تو نظاره کنم . اما من تو را در آسمان پیدا کرده ام و همیشه در بیکرانه ها بدنبال تو میگردم .

 

به گمانم یکی از آن ستاره هایی باشی که چراغ راه گمگشتگانی . پس دست مرا بگیر و یار ویاورم باش .

 

اي پيام آور سپيده و صداقت ، اي معلم آب وشكوفه ومنادي باران وشبنم بيا تا شكفتن چشمهايمان را به زيباترين صبحگاهان ، دلهايمان را به مشاهده شكوفا ترين بهاران ولبهايمان را  به ترنم شيرين ترين زمزمه ها بخوانيم و دستهايمان را در دست خدا بگذاريم ، دلهايمان را را با آسمان آشتي دهيم و خلوت ترين جاده ها را ميهمان هياهوي گامهاي عاشق كنيم .

 

بيا تا بي ادعا ترين و وارسته ترين فرزند اين سرزمين باشيم . بیا تا با « عشق » شناخته شویم .

 

وبا« ایمان » تفسیر شویم  . وبا « سوز وشور » هویت یابیم و همچنان وارسته بمانیم . .

 

بيا تا آشناي گمنام باشيم و تشنگان محبت را به قطره قطره نوازش خويش شكفتن و رستن بياموزيم وبا گامهایی استوار دور دست ترین و كم عبور ترين جاده ها را در نورديم و آغوش  زخمهايمان را به روي خارهاي مكرر بگشاييم . وبا آمیزه ای از معرفت و عشق همديگر را به بالندگي و سرزند گي بخوانيم .

 

بيا تا در لحظات بي پناهي روحها و سرگشتگي دلهايمان سنگ صبور شويم و با شكيب و حوصله  اي شگفت همه گوش باشيم تا مشكلات و دردهايمان را از همديگر بشنويم و روحمان را كه  دستخوش طوفان و تلاطم است به ساحل آرامش برسانيم . بيا تا طبيب درد هايمان و جراح انديشه هاي يكديگر باشيم .

 

اي ناخداي روح من اکنون که لبهای ترک بسته احساسم نیاز به قطره قطره نوازش تو دارد تا شکفتن و رستن بیاموزد ، اکنون که قلب گرفته و غمگینم در انتظار وزشی از توست تا در شادی و سرزندگی بتپد

 

 اکنون که چشمهای نا امیدم در جستجوی توست تا تماشای نورانی ترین لحظه ها و زیبا ترین وپرشکوهترین چشم اندازها باشد ، بیا تا مرزدار جغرافیای عشق باشیم . میدانی که عاشق شدن یعنی کسب اجازه برای چشم انداختن به بهشت .

 

بیا تا در گسترش آفاق  عشق و امید تلاش کنیم و پرشور تر و پرشتاب تر از پیش با همان خلوص و عشقی که از معبودمان وام گرفته ایم  ،در کشتزار دلهایمان دانه های عشق و محبت بیفشانیم و بارانی از خلوص ومعرفت نثار کنیم و بالندگی و سرزندگی درو کنیم .

 

بیا تا از گذرگاه عمل بگذریم وبا همه هستی خویش « شکوه خوبی » و « لذت همراهی با خوبي‌‌‌‌ ‹‹ را بچشیم واز نردبان کمال بالا برویم ودر قلمرو قلبهایمان تاثیر بگذاریم .

 

اکنون که نسل ما در تهاجم هزاران آفت است ، ووجود مارا برق هزاران داس و زخم تیرهای نفاق و هرزه بادهای مهاجم تهدید می کند ،ما فرزندان بهار ،حصاری از ایمان و معرفت و آگاهی دور خود بکشیم و دامن خود را به آسمان پیوند زنیم و نسیم ملکوت را در سینه هایمان به نوازش در آوریم . بیا پا پیش بگذاریم و بشکنیم هر آنچه که با ما وراه ما در ستیز است .

 

بیا تا دیواری از معنویت دور خود بکشیم دامن وجودمان را به آسمان پیوند زنیم ، چشمهایمان را  به زیارت زیبا ترین صبحگاهان ببریم ، و دلهایمان را به مشاهده بهاران بخوانیم .

 

بیا تا دلهایمان را با آسمان آشتی دهیم تا همه دلخوشی ما رضایتی باشد که از آسمان هدیه می گیریم  .  بیا تا از غربت عشق و تنهایی خوبی سخن برانیم و قلبهایمان را به سمت ملکوت بچرخانیم .

 

بیا تا درد آشنای دلها و مرحم زخمهای شکفته باشیم و قلبهای بیمار و جانهای بیدارمان را به ساحل سلامت نزدیک کنیم . سخاوتمندانه و بزرگوارانه از کنار تلخی ها و ناباوری ها بگذریم و به همین دلخوش باشیم که چشم دوست میبیند و می پسندد .

 

گلها را بپروریم ، بذر ها را بشکوفانیم ، چشمه ها را بجوشانیم و قطره ها را به وسعت آبی آسمان بکشانیم تا بهار را به ارمغان آورند .

 

ما نباید آیه یأس و ناامیدی تلاوت کنیم . عاشقانه بکوشیم ، مخلصانه بجوشیم و جام تلخ هر سرزنش و تحقیر را بنوشیم اما وجود خود را به بهایی اندک نفروشیم . امید وارم که تو را هیچگاه آشفته وشکوا زده نیابم .

 

مبادا سنگینی کارها ، سختی روزگار و قدر ناشناسی برخی کج اندیشان  ، درخت تناور وجودت را آفت زده کند .

 

میخواهم حرمت تو را پاس بدارم ، همدل و همراهت باشم و همیشه زبان به نشان سپاس و  قدردانی بر تو بگشایم . بیا تا ساده و بی ریا ، عاشقانه بکوشیم ، صادقانه بگوییم و زاهدانه و  عارفانه زندگی کنیم .

 

بیا تا من وتو چشم به فردایی بدوزیم که حاصل تلاش ما شکوفایی امید در دلهایمان باشد .

 

او که گلی بود در کویر وجودم

گرچه آنچه چشم و دل مي تواند بگويد زبان از اظهارش عاجز است و چه بسا گاهي دل نيز با آدمي سر ناسازگاري دارد. دل راهي مي رود چشم راهي و زبان راهي ديگر.اينجاست كه محبتها گم مي شود وقتي محبت گم شد زبان سكوت مي كند چشم خاموش مي شود و دل مي ميرد.

وقتي آدمي مسيري از زندگي را رفته است از بيان كردن خيلي حرفها ابا دارد.چه اگر بگويد و حرف دلش را بزند فقط كافي است اغيار به مسير آمده و آن حرف را بشنوند و تمسخر در چهره ي آنها پديدار شود .اين مواقع است كه به خود مي گويد كاش حرف دلم را نگفته بودم كاش اصلا دلي نداشتم تا از همه چيز و همه كسي دل ناگران شود نگران از آينده نگران از جاده اي تاريك كه نمي داند به كجا مي رسد .

تا به حال شده در جاده اي تاريك باشي خودت را ميان جاده فرض كني آن وقت نگران به پايان رسيدن راه شوي كه شايد پايان راه بر خلاف تصورات تو باشد.

 نكند ميانه ي راه تنها شوي ؟

 نكند پايان راه كسي در انتظار تو نباشد .

 نكند مجبور شوي جاده هاي ديگر زندگي را نيز تنهاي تنها سفر كني .

آري از اينكه ياران همراه تو را در مسير زندگي تنها بگذارند نگران مي شوي.چه اگر فكر كني زندگي، عمر و همه ي همراهان رهگذرند روزي كنار آدمي هستند و روزگاري نه چندان دير مي روند و اين قانون روزگار است ناراحت نشوي .ولي ا ين افكار كسي است كه بخواهد منطقي فكر كند جداي از احساس دل و حساس روزگار هم نباشد. بعضي اوقات با خودم مي انديشم دوستي افراطي هم خودت را آزار مي دهد و هم طرف مقابلت را . بگذار آزاد باشي مثل يك پرنده ي رها كه به هر كجا مي خواهد پرواز مي كند. گاهي با همسفرانش همراه مي شود گاهي اوج مي گيرد و گاهي براي رفع خستگي روي يك بلندي مي نشيند و به چند لحظه ي ديگر كه دوباره پرواز خواهد كرد مي انديشد.آزاد و رها.

نمي دانم راهي كه تا به حال با تو پيموده ام درست بوده يانه. اما مي دانم هميشه چيزي ذهنم را اذيت كرده است . گاهي آنقدر اذيت مي كند كه تاثيرش را ناخواسته به ديگران منتقل كرده ام. تا به حال بارها به علت آن انديشيده ام و حتي در پي درمان آن بوده ام. اما زخم دل را كي مي توان به اين راحتيها علاج كرد. با خود مي گويم گذشت روزگار همه چيز را درست مي كند ولي همان لحظه اين فكر به ذهنم خطور مي كند كه نكند در آينده وقتي با كسي همراه شد مرا فراموش كند. لرزه براندامم مي افتد كه نكند مرا تنها بگذارد و دوباره با خودم مبارزه مي كنم كه اين حق اوست كه رها باشد. دربند كسي نباشد .بگذار او هم آزاد پرواز كند. هر كجا دلش رفت او هم همانجا برود. چرا به اصرار او را به دنبال خود مي كشاني تا او هم به تو دل بسوزاند و با تو همراه شود.

مي دانم دوست آيينه ي دوست است .مي گويند اگر خواستي كسي را بشناسي ببين همنشينش كيست.اگر روزگاري از تو پرسيدند كيستي؟ و تو جواب دادي من اين نيستم كه بودم . من چه كنم. مگر نه اين است كه همنشين تو من بوده ام مگر نه اين است كه حساسيت من تو را نيز حساس كرده است.مگر نه اين است كه گذشت و فداكاري را من در توكشته ام.

تو بگو با كدامين گناه من تو را كشتم.

تو بگو من با اين عذاب وجدان چه كنم.

 

چاقی

شروع به فعاليت كنيد و فعال بمانيد
رژيم غذايى به تنهايى مى تواند در كاهش وزن به شما كمك كند. كاهش ۲۵۰ كالرى در روز مى تواند نيم پوند كاهش وزن در هفته را به دنبال داشته باشد. ۳۵۰۰ كالرى معادل يك پوند چربى است. اما يك راهپيمايى تند و تيز را به مدت نيم ساعت در روز و براى چهار روز در هفته بدان اضافه كنيد. بدين ترتيب سرعت كاهش وزن شما دو برابر مى شود.
هدف از ورزش در كاهش وزن، سوزاندن مقدار بيشترى كالرى است، گرچه ورزش فوايد بسيار ديگرى نيز دارد. اينكه چه مقدار كالرى مى سوزانيد بستگى به تعداد دفعات، طول مدت و شدت فعاليت هاى شما دارد. براى بسيارى از مردم انجام تمرينات آئروبيك به صورت روتين در مدت زمان طولانى و با شدت كم آسان تر خواهد بود. يكى از بهترين راه هاى از دست دادن چربى بدن تمرينات مداوم آئروبيك مانند قدم زدن براى بيش از نيم ساعت در اكثر روزهاى هفته است.
تمرينات كششى نيز مهم هستند چرا كه با كاهش بافت عضلانى كه با افزايش سن روى مى دهد، مقابله مى كنند و از آنجايى كه بافت عضلانى كالرى بيشترى مى سوزاند، توده عضلانى يك عامل كليدى در حفظ وزن در حد متعادل و سالم است. هر چقدر توده خالص عضلانى شما بيشتر باشد، موتور قوى ترى براى سوزاندن كالرى در اختيار خواهيد داشت.
انجام تمرينات ورزشى را به نرمى و آرامى شروع كرده، به تدريج زمان و شدت آن را افزايش دهيد. قدم زدن هم مانند شنا كردن، دوچرخه سوارى، رقص و دوى آهسته بسيار عالى است. اگر ترجيح مى دهيد كه به تنهايى يا با ديگران ورزش كنيد، تصميم خودتان را بگيريد. غالباً داشتن يك همراه به پشتكار شما در تعقيب برنامه اى كه ريخته ايد كمك مى كند.
گرچه تمرين آئروبيك برنامه ريزى شده براى از دست دادن چربى اضافى بهتر است، اما هرگونه حركت و تمرين اضافى به سوزاندن كالرى كمك مى كند. انجام فعاليت هاى روزانه براى شما آسان تر خواهد بود. به راه هاى افزايش فعاليت فيزيكى خود در طول روز فكر كنيد. براى مثال به جاى استفاده از آسانسور از پلكان بالا و پايين برويد و يا اتومبيل خود را در انتهاى صف پارك كنيد. بالا رفتن از پله، قدم زدن، باغبانى، چمن زنى و حتى كار منزل در سوزاندن كالرى موثر هستند.
2-  
شيوه زندگى خود را تغيير دهيد
كافى نخواهد بود كه فقط براى چند و يا حتى چندين هفته غذاى سالم بخوريد و ورزش كنيد. شما بايد اين كارها را براى تمام زندگى ادامه دهيد. بدين منظور بايد رفتارهايى را كه از ابتدا موجب افزايش وزن شما شده اند كنار بگذاريد. تغيير در شيوه زندگى با نگاهى صادقانه به عادات غذايى و فعاليت هاى روزمره آغاز مى شود.
براى ارزيابى رفتارهاى غذايى از خودتان بپرسيد كه آيا در زمان بى حوصلگى و كسالت، خشم، خستگى، اضطراب، افسردگى يا وقتى كه تحت فشار هستيد، تمايل به خوردن داريد يا خير. به شيوه غذا خوردن و خريد و آشپزى كردن خودتان نگاهى بيندازيد، آيا ياد گرفته ايد كه بشقابتان را تميز كنيد؟ آيا خيلى سريع غذا مى خوريد؟ آيا هنگام خوردن غذا تلويزيون تماشا مى كنيد؟ تمامى عواملى را كه پرخورى شما را سبب مى شوند، شناسايى كنيد.
پس از ارزيابى موانعى كه بر سر راه شما قرار دارند، يك استراتژى را طراحى كنيد تا به تدريج عادات و نگرش هاى شما كه در گذشته تلاش هايتان را براى كاهش وزن نقش بر آب كرده اند، تغيير دهد. پذيرش ساده اين مشكلات به تنهايى در رفع آنها كافى نخواهد بود. اما در برنامه ريزى براى غلبه بر آنها و موفقيت در كاهش وزن يك بار و براى هميشه موثر خواهد بود.
احتمال دارد كه گهگاه به عقب برگرديد، ولى به جاى نااميد شدن و دست از تلاش برداشتن، روز بعد دوباره كار خود را از سر بگيريد. همه چيز به يك باره تغيير نمى كند، اما شما به راهى كه در پيش گرفته ايد ادامه دهيد. نتايجى كه بدان مى رسيد ارزش چنين كارى را دارد.بنابراين اگر درصدد رژيم گرفتن و دستيابى به اندام دلخواهتان هستيد،توصيه مى شود يك برنامه كامل و علمى تدارك ببينيد. يك رژيم استاندارد كه تمام نكات تغذيه اى در آن رعايت شده باشد. مطمئن باشيد تنها با رعايت نكات فوق يعنى پيروى از رژيم غذايى صحيح كه از تنوع غذايى فراوان برخوردار باشد و افزايش تحرك و فعاليت هاى بدنى مى توانيد چاقى را مهار كنيد.